English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
upset price U کمترین بهای مقطوع درهراج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contratual rent U اجاره بهای مقطوع
dumping U صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
reduced price U بهای کاسته بهای تخفیف دار
interrupted U مقطوع
fixed U مقطوع
amputee U مقطوع العضو
fixed U ماندنی مقطوع
amputees U مقطوع العضو
lump sums U قیمت مقطوع
lump sum U قیمت مقطوع
net cash U قیمت مقطوع
lump sum freight U هزینه حمل مقطوع
lump sum charter U اجاره دربست به طور مقطوع
quitrent U اجازه مقطوع تیولدارجز به صاحب تیول
mandate U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی
liquidated damages U خسارت عدم انجام تعهد مقطوع که بین متعاهدین مورد توافق قرارگیرد
for U به بهای
at a low price U بهای کم
fee U بهای واحد
all in price U بهای کامل
at a great penny worth U به بهای زیاد
break up price U بهای انحلال
cost of construction U بهای ساختمان
conversion price U بهای تبدیل
book value U بهای دفتری
break up price U بهای تصفیه
face value U بهای اسمی
fancy price U بهای گزاف
unit price U بهای واحد
trade price U بهای تجارتی
resonable price U بهای عادله
reserve price U بهای قطعی
reduced price U بهای نازل
probability cost U بهای احتمالی
nominal value U بهای اسمی
nominal price U بهای اسمی
money worth U بهای پول
cash price U بهای نقدی
fancy price U بهای تفننی
minimum U کمترین
low tide U کمترین حد
the least amount U کمترین
least U کمترین
eric U خون بهای ایرلندی
declared value U بهای اعلام شده
below par U کمتر از بهای اسمی
par U بهای رسمی سهم
above par U بالاتر از بهای اسمی
retail price U بهای خرده فروشی
resale price U بهای خرده فروشی
ground state U کمترین نیرو
minimum price U کمترین قیمت
neap tide U کمترین جذر و مد
price cut to the bone U کمترین قیمت
bottom price U کمترین قیمت
minims U ذره کمترین
minim U ذره کمترین
the least amount U کمترین کار
rock-bottom price U کمترین قیمت
to the very least U تا کمترین [دست کم ]
to take something off and pric U اندکی از بهای چیزی کاستن
reserve price U قیمت نهایی بهای قطعی
dispraise U از بهای چیزی کاستن کم گرفتن
height money U اضافه بهای کار در ارتفاع
the price was not reasonable U بهای ان معقول بنظر نمیرسید
spot price U بهای جنس در معامله نقدی
cost and freight U قیمت و بهای حمل و نقل
share list U صورت بهای سهام شرکتها
cost plus U اضافه بر بهای تمام شده
to mark good U بهای کالا را در روی ان نوشتن
to mark down an article U بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
method of least squares U روش کمترین مجذورات
lsc U کاراکتر با کمترین ارزش
minimal changes method U روش کمترین تغییرات
minimal audible sound U کمترین صوت شنودپذیر
jnd U کمترین تفاوت محسوس
neap season U فصل کمترین جزر و مد
least significant digit U رقم با کمترین ارزش
My salary is too small for me . U کمترین توجهی نکرد
huffman tree U درختی با کمترین مقادیر
it shall not be scathed U ) کمترین اسیبی به ان نخواهدرسید
Without the least regard . U بدون کمترین ملاحظه یی
just noticeable difference U کمترین تفاوت محسوس
last but not least U اخرین ولی نه کمترین
hurdle rate of return U کمترین نرخ بازده
least squares method U روش کمترین مجذورات
to compound U قسطی پرداختن [کمتراز بهای اصلی]
the price was not reasonable U بهای گزافی بران گذاشته بودند
write down U تنزل دادن بهای اسمی سهام
powers U حداکثر تلاش در کمترین زمان
powered U حداکثر تلاش در کمترین زمان
powering U حداکثر تلاش در کمترین زمان
power U حداکثر تلاش در کمترین زمان
normalization U را در محل با کمترین ارزش می افزاید
minimal brain damage U کمترین اسیب مغزی موثر
at par U قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
revalorization U اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
price as natural ice U یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
how is sugar U بهای قندچیست قند درچه حال است
I dont have an earthly chance. U کمترین شانس راروی زمین ندارم
ranged U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
range U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
ranges U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
LSD U Digit Significant Least رقم با کمترین ارزش
write down U یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
rock bottom U کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
span U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanned U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spans U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanning U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
rock-bottom U کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
prohibitive price U بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
not to have a prayer of achieving something U کمترین شانس هم برای بانجام رسانیدن چیزی رانداشتن
compact U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
limen U کمترین تحریک عصبی که برای ایجاداحساس لازم است
compacted U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacts U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
machined U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
compacting U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
machines U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
major cycle U کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
machine U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
unearned icremrnt U افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned increment U افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
crest clearing graph U نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
unpriced U درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
retainers U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainer U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
clearance volume U کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
elegant programming U نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
logic seeking U چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
LSD U رقمی که محل سمت راست عدد را اشغال میکند و کمترین توان را دارد
venturi U کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
least significant bit U رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
reserve factor U نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
machine U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machined U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machines U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
feminality U طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
noisy mode U سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
sensitivities U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivity U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
modes U عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
mode U عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
direct fire sights U زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com